مصرف بیش از اندازه مواد معدنی کم مصرف از قبیل روی مس و منگنز در جیره گاو شیری نه تنها از نظر اقتصاد دامداری هزینه بردار است. بلکه در بیشتر موارد برای سلامت و تولید دام زیان آور می باشند. این نوع مواد معدنی برای جذب شدن از راه روده ها باید به انواع پروتئین ها متصل شده و سپس در اعمال مختلف حیاتی حیوان شرکت نمایند.
چنانچه مواد معدنی کم مصرف بیش از نیاز به جیره اضافه شده و وارد دستگاه گوارش شود پروتئین های عامل جذب آنها در روده ها اشباع شده و عمل حیاتی فعالیت آنها متوقف می شود. بدین ترتیب مقدار ماده معدنی اضافی جذب نشده از راه روده ها و مدفوع به خارج دفع و وارد کود میشود البته افزایش غیر متعادل روی و منگنز در اقتصاد دامداری اثر گذار است ولی مس در کنید ذخیره شده و در موارد نیاز وارد متابولیسم اعمال ایمنی و فعالیت سلولی گشته و افزایش آن در دراز مدت موجب مسمویت نام می گردد.
در ارتباط با مسمومیت نام با من مجله دامپزشکی کانادا در سال ۱۹۹۳ گزارش مرگ ۹ سرگاو شیری را در نتیجه مسمومت از ماده معدنی من منتشر نموده و عنوان شده است. که مقدار می کند حیوانات تلف شده بین ۱/۲۳۶ تا ۲/۱۷۹ قسمت در میلیون در ماده خشک بوده است جالب توجه است که طی مدت ۲ سال جیره این گروه از دام حاوی فقط ۳۸ برای شیرده ها و ۲۳ قسمت در میلیون برای گاوهای خشک بوده است.
در صورتیکه طبق جداول NRC حداکثر قابل تحمل دام شیرده ۴۰ قسمت در میلیون مس در ماده خشک جیره عنوان گردیده است. لذا چنین نتیجه گرفته میشود که تجمع ماده معدنی مس اضافی در کند بدون شک موجب مسمویت و مرگ حیوان خواهد شد. از سوی دیگر مواد معدنی ۳ گانه مشروح فوق در جیره نیز در سلامت و تولید دام اثر گذار است. مسی ، روی و منگنز عوامل کمکی در متابولیسم انرژی سلولی، رشد بدن تولید مثل و تولید شیر می باشند. بطور مثال موارد ناشناخته دیگری در زمینه اثرات آنها در متابولیسم بدن تحت بررسی بوده و در این میان گوگرد و آهن مانع جذب این عناصر می گردد.
به همین علت در مراکز دامداری که احتمال وجود گوگرد و آهن در خاک مزارع زیاد بوده و از راه علوفه و مواد اولیه کنسانتره در فرمول جیره وارد می شوند. گرایش به افزایش عناصر کمیاب معدنی در جیره زیادتر است هر چند که ممکن است از نظر هزینه و یا سلامت دام بحث انگیز باشد. بر مبنای جداول NRC (۲۰۰۱) تقریبا ۵ درصد می ۲۰ درصد روی و یک درصد منگنز که به صورت ترکیب سولفات به جیره اضافه شده، جذب دستگاه و گوارش میشوند.
البته قابلیت جذب گوارشی ترکیبات آلی این قبیل مواد معدنی مانند ترکیبات هیدروکسی بیشتر و بهتر از انواع معدنی سوافانه آن می باشد. نتایج برگرفته از بررسیها نشانگر آن است که قابلیت جذب هیدروکسی من در رژیم غذایی که از منابع گیاهی تشکیل شده است بیشتر از انواع سولفاته آن می باشد.
در صورتیکه در رژیم های بکار برده شده از پس مانده های کارخانجات غذایی جذب هیدروکسی من خیلی پایین است. شایان ذکر است که هنوز دلایل علمی قابل قبولی برای این گونه مشاهدات عنوان نشده است در رابطه با میکرور گانیسم های فعال در شکمیه نقش مواد معدنی کم مصرف تقریبا مشخص شده است زیرا این عناصر جهت رشد و فعالیت ریز بینی های فعال در شکمیه ضروری میباشند ولی افزایش آنها در جیره موجب مرگ و کشته شدن بعضی از این ریز بینی های مفید شکمیه می شوند.
لذا مقدار نوع و کیفیت این قبیل مواد معدنی مورد استفاده در جیره دام در چگونگی فعالیت میکروارگانیسم های شکمبه تاثیر زیادی دارند. اضافه بر موارد مشروح فوق از دیر باز نقش مواد معدنی کم مصرف بر بخش خارجی بدن مانند سم ها مشخص شده است.
موادی از قبیل ید و روی و بیوتین نیز بر سلامت سم اثر مفیدی دارند. این عناصر به ایمنی و شاقی شدن بافت سم کمک فراوان می نماید طی آزمایش مشخص شده است که ترکیب ماده معدنی روی (N) بصورت گلی کونایت همراه با سولفات مس و منگنز اثر بهتری بر کاهش نوعی باکتری به نام Treponema متورم کننده بافت های نرم سم دارد.
وجود بیش از اندازه این نوع باکتری در مدفوع دام و کود نشانگر تورم یافت نرم سم های گلو می باشد. بنابراین خوراندن مواد معدنی کم مصرف متناسب با شرایط فیزیولوژیک دام و مقدار تولید شیر بدون شک از افزایش هزینه دامداری پیشگیری نموده و سلامت دام تضمین شده و تولیداتش با استانداردهای مربوط مطابقت خواهد نمود